رضا

ೋღ☃ღೋعشق من ೋღ☃ღೋ

رضا

ೋღ☃ღೋعشق من ೋღ☃ღೋ

عید غدیر

سلام

خیلی وقت بود می خواستم بیامو آپ کنم فرصت نمی شد


عید غدیر امسال خیلی خوش گذشت

فکر کنم آخرین مراسمی بود که تو خونه ی مامانم برام گرفتن

چون دیگه عروسیمم داره نزدیک میشه


خیلی خوش گذشت  خواهر رضا هم اومده بود  جاری جدید هم اومده بود

کلا بهترین حالت ممکن بود.


و اما کادو ها


هفت تا النگو

یه انگشتر

300 تومن پول

لباس و پارچه چادری



                راستی سرویس طلامم خریدم  طلای زرده که توش طلای سفیدم استفاده شده

                 مدلش  ترکیه اییه .


chat with my love

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تنوع

سلام


قالب سایتو عوض کردم  یه تنوعی بشه.


هفته ی بعد 4 شنبه با رضا و خوانوادش میریم مشهد


تا میتونم باید درس بخونم که آخر ترم سخت نگذره بهم


قراره تنقلات تو راهو من بگیرم  منم که عاشق خرید کردنم  از الان دارم بهش فکر می کنم که


چی بخرم .


بعضی وقتا دلم می خواد برا کسی چیزی بخرم و خوشحالش کنم از اونجایی بچه ها خیلی زود


خوشحال می شن معمولا دلم میخواد واسه بچه ها کادو بخرم یه بهونه ای پیدا کنم بهشون بدم.


خبر خوب

عشقمم قبول شد 

تهران بودم عشقمم ماموریت بود که این خبر خیلی خیلی مبارک بهم رسید

صبح از خواب بیدار شدم دیدم 2 تا اس ام اس دارم یکی تبریک برادر شوهرم بود و اون یکی خبر قبولی بود که از طرف عشقم بود.


خیلی خوشحال بودم از یه طرفم واسه امتحان تافل استرس داشتم هرچند که امتحانو خوب ندادم.

مراسم نامزدی برادر شوهرم چند روز بعد امتحانم بود که علیرغم میلم موندم و شرکت کردم تو مراسم

مراسم خوب بود و برعکس مراسم عقد من که تقریبا خصوصی و ساده برگزار شد

مراسمشون خیلی شلوغ و مجلل بود .

البته الان خوشحالم که موندم چون ممکن بود  این برچسبو بهم بزنن که من با اونا مشکلی دارم که تو مراسم شرکت نکردم.

 بگذریم


تاریخ 90/07/08

به یکی از آرزوهام رسیدم

خدایا شکرت...